بازی شادی



منتقدان فیلم عالی هستند. اما مهم نیست که چقدر ممکن است در سینما تند تند باشد ، آنها هنوز هم فقط مردم هستند - و هر چند ، ممکن است آنها سوء تفسیر یک فیلم را بنویسند ، یک بررسی فاسد بنویسند ، و در آخر به جستجوی چیزی بپردازند که در واقع یک نوع باورنکردنی است. بعضی اوقات ، یک فیلم بلندپروازانه همراه می شود و موفق می شود که تقریباً همه منتقدین روی کره زمین را جلب کنند. این فیلم های ناگوار به درون لکه دار پرتاب می شوند و تا حد زیادی توسط مخاطبان فراموش می شوند و این شرم آور است زیرا آنها مخفیانه شگفت آور هستند. البته ، همه یک عقیده دارند ، و به لطف تعداد زیاد گزینه های جریان در دسترس بینندگان خانگی ، بسیاری از فیلم ها هرگز بیش از یک کلیک دور نیستند - بنابراین حتی اگر فیلمی شلیک خود را در شکوه باکس آفیس از دست بدهد ، چیزی در ما نخواهد داشت. از قدردانی از الان بنابراین امروز ، ما از نفرت ها چشم پوشی می کنیم و به فیلم هایی که به طرز سرخ شده کباب شده بودند ، نگاه می کنیم. از عاشقانه های سنگسار گرفته تا ماجراهای اساطیری ، در اینجا فیلم های متنفر و متنفر وجود دارد که در واقع عالی هستند.


هوک (1991)

داستین هافمن و رابین ویلیامز در هوک


به نظر می رسد همه از هوک متنفر هستند. این به طور گسترده ای به عنوان یکی از بدترین فیلم های استیون اسپیلبرگ در نظر گرفته می شود ، و حتی خود کارگردان نیز از این فیلم بیزار شده است. منتقدان فیلم این داستان پیتر پن را به عنوان نفخ ، کثیف و غم انگیز وحشت زده کرده اند ، اما شاید به این دلیل باشد که همه آنها بزرگ شده اند و فراموش کرده اند که چه چیزی تصوری دارد.


اگر در دهه 90 زندگی می کردید ، احتمالاً می دانید که این داستان به عنوان یک بزرگسال در حوالی پیتر پن (رابین ویلیامز) می چرخد. او نام خود را تغییر داده است ، یک خانواده تشکیل داده ، وکیل دادگستری است و ماجراهای خود را در نورلند فراموش کرده است. اما وقتی فرزندان او توسط ناخدای ناخوشایند هوک (داستین هافمن) ربوده می شوند ، پیتر مجبور می شود پرواز کند ، جنگ کند و کلاغ کند اگر می خواست دوباره بچه هایش را ببیند.


اعطا می شود ، هوک به هیچ وجه نزدیک به یکی از بهترین های اسپیلبرگ نیست ، اما برای فیلمی در مورد کودکی ، به برخی مضامین شگفت آور بالغ مانند عشق بی حد و حصر ، بزرگتر شدن و بزرگ شدن اجتناب ناپذیر مرگ می پردازد. این فیلمی در مورد خانواده های ناکارآمد و بچه های رها شده است و طبق گفته های Evan Saathoff از Birth.Movies.Death. ، هوک یک فیلم "بسیار شخصی برای اسپیلبرگ بود ، واکنشی به ترس های او مبنی بر اینکه بار سنگین کارش باعث سرقت اوقات با فرزندانش می شود. "


هوک علاوه بر چیزهای عمیق در پشت سطح ، سرگرمی خالص اسپیلبرگی است. مجموعه هایی - کاملاً واضح و برجسته - عالی ، زینت بخش و بسیار شگفت انگیز از زندگی هستند ، که برای داستانی مناسب است که در ابتدا یک بازی صحنه ای بود. و در حالی که بسیاری از منتقدین به جولیا رابرتز به عنوان تینكربل اعتراض می كنند ، شما نمی توانید انكار كنید كه باب هوسكینز ، مگی اسمیت و داستین هافمن در قسمتهایشان كاملاً عالی هستند. به علاوه ، نمره جان ویلیامز جادویی ناب است ، و همیشه برگشت به عقب و پیوستن به رابین ویلیامز عالی است.


بیگانه 3 (1992)

بیگانه 3


هنگامی که دیوید فینچر کارگردان بار اول برای بیگانه 3 استخدام شده بود ، فیلم قبلاً از برنامه عقب مانده بود ، فیلمنامه تمام شده ای وجود نداشت ، و استودیو چندین میلیون دلار بابت این پروژه از دست داده بود. از این بدتر ، فینچر به سختی توسط تولید کنندگان میکرو کنترل در فاکس مانع شد و هنگامی که فیلم به طول حدود سه ساعت به طول انجامید ، استودیو او را مجبور کرد حدود 30 دقیقه مواد را قطع کند.


در نتیجه ، کارگردان فیلم را نادیده گرفت ، اما او تنها کسی نبود که از بیگانه متنفر بود. طرفداران هنوز از مرگ های هیکس و نیوت خشمگین هستند و اکثر منتقدین فیلم را وحشت زده و گفتند که این سبک از ماده است. امروزه غالباً فیلمی تلقی می شود که حق رای دادن را به تختخواب فرستاده است ، اما در حالی که درست است که Alien 3 تأکید زیادی روی جو می کند ، این همان چیزی است که باعث می شود آن را به یکی از جذاب ترین فیلم های حرفه ای داستان فینچر تبدیل کند.


در یک بیابان دلخراش که فریاد ماد مکس را فریاد می زند ، این قسط سوم تاریک ، مضحک و به زیبایی بی ثمر است ، کابوسی سینمایی است که — همانطور که منتقد فیلم Scout Tafoya به آن اشاره کرد - آثار نقاشانی مانند Hieronymus Bosch و Pieter Bruegel را تداعی می کند. مهمتر از آن ، فیلم فینچر به قدری نیهیلیستی است که باعث می شود کارآگاه حقیقی مانند پارک ها و تفریح ​​ها به نظر برسد. و به عنوان اسکات ومپلر از Birth.Movies.Death. توجه داشته باشید ، این لحن تیره به گونه ای مطابق با اصل ریدلی اسکات نسبت به دنباله جیمز کامرون است.


به علاوه ، سیگورنی ویور در صدر بازی خود در اینجا قرار دارد و ریپلی بدبینانه تر را بازی می کند که با شجاعت با سرنوشت اجتناب ناپذیرش کنار می آید. درست است ، اژدها Xenomorph اکنون و پس از آن کمی بد بو به نظر می رسد. و بله ، ویرایش های اجباری داستان کلی را از بین می برد (البته ، شما می توانید مجمع برش را بررسی کنید تا احساسی از دید اصلی فینچر به دست بیاورید) ، اما با وجود اشکالاتی که دارد ، بیگانه 3 دنیای بصری درخشان راهبان جنایتکار و آتشین است. hellscapes ، فیلمی که می توانست پایان خوبی برای یک سریال برجسته باشد.


سلول (2000)

Tarsem Singh The Cell


به کارگردانی Tarsem Singh ، The Cell برای همه فیلم نیست. در واقع ، این فیلم برای اکثر منتقدین وقتی که در سال 2000 به سینماها آمد ، نبود. طبق گفته رسمی آشفتگی در روتین گوجه فرنگی ، فیلم "توسط یک نقشه ضعیف و کم عمق تضعیف می شود که ارائه نمی دهدجدید. "درست است ، شما می توانید بگویید که سلول از فیلم هایی مانند" سکوت بره ها "قرض می گیرد - اما انسان ، این است که با پانچار قرض می گیرد.


سلول از داستان راجر ایبرت - یکی از معدود منتقدی که واقعاً آن را دوست داشت- به عنوان "یکی از بهترین فیلمهای سال" ، Cell داستان داستان کاترین دین (جنیفر لوپز) ، روانشناس کودک را نشان می دهد که از برخی فن آوری های چشمگیر استفاده می کند. ناخودآگاه یک پسر همسایه ، با امید به بازگشت او به دنیای واقعی. با تشکر از مهارت های منحصر به فرد خود ، از یک مامور اف بی آی (وینس وون) خواسته شده است تا ذهن یک قاتل سریالی ناخودآگاه به نام کارل استارگر (وینسنت دونوفریو) را کشف کند.


استارگر پیش از تحمل تشنج ، دختری را در دام مرگ عجیب و غریب زندانی كرد و حالا تنها ساعتهای زیادی برای زندگی دارد. دین وظیفه دارد محل زندگی خود را پیدا کند ، اما این ساده تر از آنچه گفته می شود انجام می شود. ناخودآگاه استارگر دنیای کابوس وسایل شکنجه ، هیولا شاخدار و عروسکهای زنده است که شبیه قربانیان او است. این یک رویای تب S&M است که اجساد در خون غده می شوند ، اسب ها با اسلایدهای شیشه ای جدا می شوند و مردان روده های خود را به آرامی از بدن خود بیرون می کشند.


بله ، سلول کاملاً محروم است ، اما نگاه کردن به اوه بسیار زیباست. همانطور که آندره دوماس از The Horror Digest تصریح کرد ، ناخودآگاه استارگر ادای احترام وحشتناکی برای هنرمندانی چون دیمین هیرست ، اود نردروم و H.R. Giger است. و اگر به لباس بپردازید ، پس از آن که قصد دارید یک درمان خنجرآمیز داشته باشید ، به عنوان طراح Eiko Ishioka دنیایی از لباس های قرمز ماهیچه ای ، بال های بنفش شیطان ، تاج های طلایی عظیم و ماسک های علمی تخیلی ایجاد کرده است. هنوز هم بهتر است که این مجموعه ها عملی باشند ، نمایش ها روی صحنه هستند و نتیجه آن چیزی بزرگ ، خونین و کاملاً زیبا است.




پوسیده گوجه فرنگی یک سایت مفید برای درک سریع درباره آنچه منتقدان فیلم درباره یک فیلم فکر می کنند است. در حالی که آشکارا سلیقه ها متفاوت است ، شما معمولاً می توانید روی یک فیلم با نمره بالا (و به ویژه یکی با نمره 100 درصد) حساب کنید تا بسیار خوب باشد. از این گذشته ، منتقدین اغلب مخالف هستند ، بنابراین تأیید یک اتفاق نظر زیادی دارد.


با این حال ، در حالی که نمرات و بررسی هایی که باعث ایجاد آنها می شود ، برای همیشه در Rotten گوجه فرنگی بمانید ، بیشتر بررسی ها در هنگام انتشار فیلم مورد نظر برای اولین بار ارسال شد. بیشتر فیلم های عالی در تست زمان ایستاده اند ، اما با تغییر دیدگاه ها ، برخی از آنها کم می شوند و آنچه در گذشته کامل به نظر می رسید ، عیب های آن را آشکار می کند. با توجه به این موضوع ، نگاهی به برخی فیلم ها می اندازیم که با وجود صد درصد صدف روباه گوجه فرنگی ، سن خوبی ندارند.


شبی با کوین اسمیت


نکته بسیار وحشتناک در مورد یادگیری یک شامگاه با کوین اسمیت دارای صددرصد امتیاز است یادآوری این است که هرکسی تا به حال به عنوان یک فیلم به آن فکر کرده است. این یک فیلم ویدئویی از سال 2002 است ، با یک زمان اجرا 224 دقیقه ای واقعاً مسخره ، شامل فیلم های پرسش و پاسخ از تور سخنرانی در دانشگاه 2001-2002 اسمیت. او در مورد فیلم ها صحبت می کند ، اما شوخی های آلت تناسلی نیز می کند ، حتی شوخی های همجنسگرا بیشتر ، و البته صحبت های زیادی در مورد سیگار کشیدن ماری جوانا است. نکته دوم این است که مخاطبان هدف دقیقاً چه کاری انجام می دهند در حالی که آنها تقریباً چهار ساعت را به گوش دادن به مرد پشت سکوت باب سپری می کنند.


آسان است فراموش کنیم که بسیاری از کانون توجه اصلی کوین اسمیت هنوز در سال 2002 ، اکنون که او بیشتر در یک فرهنگ محلی پاپ وجود دارد. اما مدتی پیش او صدها ساعت پادکست را ضبط کرده بود (در حقیقت ، قبل از این که پادکست ها حتی یک چیز باشند) ، هنگامی که طرفداران فداکار وی هنوز تک تک مواردی را که ممکن بود برای گفتن او نشنیده بودند ، شنیده بودند. این فیلم فرصتی اولیه برای شنیدن بیشتر از اسمیت از هر کسی بود که واقعاً نیاز داشته باشد.


مصاحبه


اگر تعجب کردید که The Interview نمره صد درصدی را به دست آورد ، احتمالاً به فکر فیلم 2014 جیمز فرانکو / ست روگن در مورد کره شمالی هستید. این فیلم همچنین به سختی پیر شده است ، اما از ابتدا خیلی دوست داشتنی نباشد. این مصاحبه یک درام جنایی استرالیا در سال 1998 با بازی هوگو بافندگی است که وقتی در سال 2000 منتشر شد ، در محافل فیلم ایندیای ایالات متحده اسپلش بزرگی ایجاد کرد. سؤال این است ، چرا؟ این فیلم تقریباً کاملاً شامل بازجویی از شخصیت Weaving در دست یک کارآگاه پلیس است که با بازی تونی مارتین انجام شده است. این مانند Australian The Usual Suspects است ، اما با نوشتن بدتر و بودجه ای برای فلاش بک ها ندارد. ماهیت شخصیت بافندگی ، چه گناهکار باشد و چه به سادگی در راه آهن ، از بینندگان تا حدی نگه داشته می شود که باعث می شود مجبور به یافتن حقیقت در داستان باشند تا به آن چسبیده باشد. اگر می خواهید اثبات کنید که هوگو بافی بازیگر بسیار خوبی است ، مصاحبه این کار را انجام می دهد. اما اگر به دنبال یک درام جرم و جنایت هستید ، بهتر است به جای دیگر نگاه کنید.


راجر و من


در سال 1989 ، راجر و من جذاب به نظر می رسید. کار یک فیلمساز مستند آن زمان ناشناخته به نام مایکل مور است ، در این فیلم مور داستان زندگی زادگاهش مشکلاتی از فلینت ، میشیگان و تلاش مور را برای گفتگو با مدیرعامل GM راجر B. اسمیت در مورد مضراتی که جنرال موتورز با استفاده از این کار به فلینت انجام داد ، دارد. تعداد زیادی از کارگران آنجا به نفع کار ارزانتر در کشورهای دیگر. اسمیت هرگز با مور ملاقات نمی کند ، اما پیگیری های مبهم مور روایت فیلم را هدایت می کند.


در سال 1989 ، این چیزی شبیه مستندهای غیر شخصی نبود که مخاطبان از آن استفاده می کردند. اما تقریباً سه دهه بعد ، همه چیزهایی که در پی آمد ، لذت بردن را دشوارتر می کند. فلینت هرگز بهبود نیاورد ، و هنوز هم شهری در معرض بحران است. در همین حال ، مایکل مور هنوز تمام تلاش خود را می کند تا همان شخصیت "همه جانبه" را که در این فیلم برنده تماشاگران شد ، ارائه دهد ، اما احساس می کند به مراتب کمتر صمیمانه از جانباز صنعت در دهه 60 خود نسبت به آنچه در سالهای دهه 30 از یک ناشناخته بدست آمده است. . در سال 1989 ، مایکل مور قهرمان لیبرال شد ، اما این روزها بسیاری از رای دهندگان ، صرف نظر از ت خود ، او را به عنوان یک اذیت می دانند. به این معنا ، می توانید بگویید که موفقیت خود مور بهترین فیلم او را خراب کرده است. واقعاً شرم آور است.


معمولی


عادی خوب است. نویسنده و کارگردانی جین اندرسون ، بر اساس نمایشنامه خودش ، داستان حساس یک زوج پیر را در آمریکای میانه روایت می کند که وقتی شوهر اعلام کرد برنامه های خود را برای انتقال به زندگی به عنوان یک زن در هرج و مرج فرو می برد. اساساً بیش از یک دهه قبل از شفاف ، شفاف بود. اما همانطور که ممکن است بدانید ، شفافیت اغلب توسط افراد transgender به دلیل ریختن مرد سیسمونی به عنوان رهبر زن transgender خود مورد انتقاد قرار می گیرد. این روشی است که به طور گسترده ای غیرقابل قبول در بین افراد trans است ، زیرا این عقیده نادرست را که ن ترانس زن فقط لباس پوشیدن مردان هستند ، زنده می کند. حتی خالق شفاف ، جیل سلووی ، اذعان کرده است که بازیگران مردان به عنوان ن transgender ایده بدی است.

مقایسه

حمایت شده توسط /Comparisons.org

رانندگان نیویورک بدون داشتن DUI یک روز دستمزد بزرگ دریافت می کنند

بیشتر بخوانید


این ما را به حالت عادی برگرداند ، که در آن زن ترانس بازی تام ویلکینسون بازی می کند. در آن زمان ، تعداد کمی اعتراض شنیده می شد. اکثراً احتمالاً اینگونه نیست


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

دانلود آهنگ های جدید دهکده ی آرامش پخش تراکت ققنوس تعمیرات لوازم خانگی سامسونگ و وستینگهاوس فیلم و سریال سردار مووی درمان بواسیر با لیزر موسسه جامع خدمات هنری اپیزود فیلم دانلود آهنگ جدید - موزیک من minurayaneh نوجوان مهدوی